بیخانمانی را به اعتیاد تقلیل ندهیم
بیخانمانی را به اعتیاد تقلیل ندهیم
مهمترین عامل در مهار اعتیاد بهبود شاخصهای اقتصادی است
امیر مغنی باشی
اخیرا مصاحبهای منتشر شده که در آن دبیر شورای هماهنگی مواد مخدر استان تهران طی مصاحبه با خبرگزاری ایلنا، با اشاره به آمار معتادان متجاهر جمعآوری شده در سال ۱۴۰۱ گفته است: «از ۳۸ هزار نفر که در سال گذشته جمعآوری شدهاند، بیش از ۲۴ هزار نفر در مراکز پذیرش شدهاند و حدود ۱۳ هزار نفر پذیرش نشدهاند.
البته بین این افراد، افراد تکراری هم حضور دارند. در واقع ۱۲درصد افرادی که جمعآوری شدهاند دارای معلولیت جسمی هستند، ۳۹درصد تست منفی و کارتنخواب و ۲۴درصد دارای بیماری هستند که درمان این بیماریها با دانشگاههای علوم پزشکی است یعنی یکچهارم این افراد که در خیابان هستند امکان پذیرش آنها وجود ندارد و باید دانشگاههای علوم پزشکی ساز و کار درمان آنها را پیشبینی کنند.
ما بارها این موضوع را درخواست و تاکید کردهایم. همچنین ۵درصد از افرادی که جمعآوری شدهاند معتاد بودهاند اما معتاد متجاهر تشخیص داده نشدهاند و ۶درصد از این افراد معتادانی بودهاند که تحت درمان بوده و مدارک پزشکی داشتهاند.» نکته اساسی و مهم این مصاحبه نرخ ۳۹درصدی افرادی است که تست آنها منفی و کارتنخواب بودهاند که با محاسبه دادههای مندرج در گزارش تعداد بیخانمانهای غیرمعتاد حدود ۵ هزار نفر برآورد میشود.
توجه به این نکته مهم است که این آمار فقط مربوط به افرادی است که اصطلاحا بیخانمانی اولیه یا آشکار را تجربه میکنند. براساس مطالعات و گزارشهایی که تاکنون منتشر شده است، در گذشته عمده ترکیب نیمرخ جمعیتی بیخانمانها را افرادی که درگیر اعتیاد بودند، تشکیل میداده است اما به نظر میرسد که باتوجه به مولفههای اقتصادی و اجتماعی یک دهه اخیر و روند مستمر تورم، گرانی مسکن و اجاره، بیکاری و نابرابریهای اجتماعی و تداوم آن با موجی از بیخانمانها روبهرو هستیم و با روند صعودی جمعیتی بیخانمان روبهرو خواهیم بود که دیگر دلیل اصلی بیخانمانیشان اعتیاد نیست بلکه اقتصادی و اجتماعی است.
به این جمعیت نیز باید گروههای آسیبپذیر جامعه را که ممکن است اکنون تحت پوشش نهادهای حمایتی نیز باشند (و از نظر اسکان دچار مشکل هستند) اضافه کنیم، چراکه فشارهای اقتصادی بر آنها مضاعف است و عدم پیشبینی ساز و کارهایی برای کاهش آسیب و جلوگیری از بیخانمان شدن این گروه نیز روز به روز بر جمعیت بیخانمانها خواهد افزود.
متاسفانه نبود پارادایم مشخص و معین که دارای حد و مرز مشخصی در زمینه نحوه مواجهه با افراد بیخانمان باشد، باعث شده است تا اکثر منابع و بودجهها روی مساله اعتیاد متمرکز شود و برای مساله بیخانمانی پاسخ و راهکاری پیشبینی نشده است و اکنون که با گروهی از افراد که بیخانمان هستند و مبتلا به اعتیاد نیستند مواجه هستیم راهکاری برای ارایه خدمات به آنها وجود ندارد، چراکه دلیلی برای نگهداری یک فرد بیخانمان غیرمعتاد در مرکزی ایزوله به مدت چند ماه نه امکانپذیر است و نه اثربخش و نه مبتنی بر اصول کرامت انسانی است.
نگهداری یک شخص بیخانمان که مبتلا به اعتیاد نیست در مرکز نگهداری و ایزوله، تنها برای دوره کوتاهی او را از جامعه دور میکند وگرنه مشکل وی را حل نمیکند. این امر برای معتادان بیخانمان (به اصطلاح متجاهر) نیز صادق است. برهمین اساس مهمترین و اصلیترین مولفهای که بتواند سرعت و شدت این روند را کنترل و مدیریت کند بهبود شاخصهای کلان اقتصادی است اما در کنار آن به نظر میرسد متناسب با شرایط جدید و البته با نگاهی آیندهنگرانه، نیاز به برنامهریزی برای مدیریت این شرایط وجود دارد که چند راهکار به اختصار پیشنهاد میشود:
- پرهیز از تقلیل پدیده بیخانمانی به مساله اعتیاد و تغییر راهبرد درمان اجباری و اردوگاهی اعتیاد
- بازتعریف شاخصهای بیخانمانی و تشکیل رصدخانهای برای رصد مستمر وضعیت آن
- تدوین و کاربست استراتژی حمایت از گروههای آسیبپذیر جامعه جهت افزایش تابآوری آنها
منبع: روزنامه اعتماد