skip to Main Content
۰۲۱-۴۴۲۶۹۶۵۶
نقش «خود» در اعتیاد

نقش «خود» در اعتیاد

نقش «خود» در اعتیاد

وقتی صحبت از «خود» یا «من» (ego) می‌شود، معمولاً احتمال گنگی در مفهوم آن نیز به‌همراه این لغت به میان می‌آید؛ اما وقتی برای مثال می‌گوییم فلان کس خیلی مغرور است و یا فلان کس خودش را گم کرده است، منظورمان کاملاً برای مخاطب‌مان مفهوم می‌باشد؛ شخصی را تصویر می‌کنیم که با ماسک خود بزرگ بینی و بی‌اعتنایی به مسائل و افراد دیگر، سعی می‌کند عقده خودکم بینی و حقارت خود را مخفی کند.

وجود «خود» (ego) از قدیم مورد توجه بوده، اما در مورد واژه آن همیشه ابهاماتی وجود داشته است. تئوری‌های زیگموند فروید، روان انسان را به سه قسمت تقسیم می‌کند: «نهاد» (ID)، «خود» (ego) و «اخلاق / وجدان» (Super ego). به‌نظر فروید «نهاد»، احساس زندگی را در حد غریزی در اعماق وجود انسان هدایت می‌کند و «اخلاق / وجدان» سعی دارد خواسته‌های «نهاد» را محدود و خنثی نماید و «خود» (ego) عنوان میانجی و هماهنگ کننده خواسته‌های غریزی نهاد و محدودیت‌های «اخلاق / وجدان» را دارا می‌باشد.

تحقیقات فروید بیشتر در زمینه «نهاد» و «اخلاق / وجدان» انجام شده است و پس از او شاگردانش سعی کردند که تئوری قابل پذیرشی را در مورد «خود» (ego) ارائه دهند، اما هنوز این خلاء پر نشده و توضیح علمی که برای اکثریت قریب به اتفاق روان‌شناسان قابل قبول باشد، پیدا نشده است.

با این حال سال‌هاست که روان‌شناسان با وجود نداشتن تفاهم کلی در مورد مفهوم «خود» (ego) از این واژه استفاده می‌کنند. هر چند که در مورد مفهوم آن اشتراک نظر نیست، اما در مورد مفهوم Inflated Ego که واژه فارسی آن «نفس»، «من» یا «غرور کاذب» است، روان‌شناسان با یکدیگر اتفاق نظر دارند. واژه غرورکاذب – یا غرور زیاد – Inflated Ego از نظر همه آنان دارای یک مفهوم و کاملاً قابل پذیرش است.

دکتر هری‌تیبو روان‌پزشک معروف، یکی از پیشگامان صاحب نظر رشته اعتیاد و دوست نزدیک انجمن الکلی‌های گمنام (AA) جهت حل این معضل روان‌شناسان، در نوشته‌های خود The Ego Factors In Surrender In Alcoholism در سال ۱۹۵۴ غرور کاذب یا غرور زیاد را با حرف بزرگ E یعنی (Ego) از«ego» به مفهوم قسمتی از شخصیت که مورد نظر فروید بوده است تفکیک کرد.

نقش «خود» در اعتیاد | جمعیت خیریه تولد دوباره

به اعتقاد دکتر تیبو، تورم «Ego» (غروراضافی) لزوماً باید از طریق تسلیم تعدیل شود و تا باد غرور اضافی و کاذب معتاد خالی نشود و فروتنـی در او پدید نیاید، قابلیـت بهبودی و تغییر را نخواهد داشت.

به‌وجود آمدن اختلال در «Ego» باعث می‌شود که این عامل نتواند نقش خود را در زندگی انسان ایفا کند. «Ego» قرار است میانجی و نقطه ایجاد تعادل و هماهنگی بین «نهاد» و «اخلاق / وجدان» (Super Ego) باشد. وقتی که این نیروی هماهنگ کننده و منبع ایجاد تعادل، خود نامتعادل می‌شود، اکثراً به سمت «نهاد» (ID) که نماینده تمایلات و غریزه‌های حیوانی / انسانی است متمایل می‌شود و خاصیت اصلی خود را به عنوان منبع ایجاد تعادل در انسان از دست می‌دهد.

این فرضیه، توجیه این مطلب است که چرا معتادان اسیر هوای نفس می‌شوند و ارزش‌ها در زندگی‌شان کم‌رنگ‌تر می‌شود. سیر طبیعی ناخوشی اعتیاد معمولاً بسیاری از معتادان را از طریق صدمات و تحقیـرهای مکرر از رو می‌برد و سیستم دفاعی انکار را از هم می‌پاشد.

به عبارت ساده، باد اضافی غرور «من» «Ego» خالی می‌شود و معتاد از فراز ابرهای تیره و پر توهم دنیای خودساخته، به پایین آمده و بر روی زمینی که سال‌ها در خیال خود از آن دوری جسته است پا می‌گذارد؛ یعنی به آخر خط خود می‌رسد و از این نقطه به بعد، دارای قابلیت و توانایی تغییر، رشد و بهبودی می‌شود.

اما برای بسیاری از معتادان که هنوز از طریق طبیعی به آخر خط نرسیده‌اند نیز می‌توان به کمک روش‌های علمی، آخر خط مصنوعی تولید نمود و آن‌ها را در رسیدن به مرحله کمک پذیری، یاری کرد.

منبع: کتاب عطش برای آزادی نوشته فروهر تشویقی

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Back To Top