افسـانه قـدرت اراده
افسـانه قـدرت اراده
یکی از مخربترین باورهای خرافی ما، در رابطه با اعتیاد، لازم است ریشهکن شود؛ همه میگویند: «ترک اعتیاد، فقط یک جو اراده میخواهد»!
این طرز تفکر، خود حالتی معتادگونه دارد؛ به اعتقاد من وقتی کسی به باورهای کهنهای که کاربرد ندارد بچسبد، به آن باورها معتاد شده است و چون قابلیت تغییر، نوگرایی و روشنبینی را در خود نمیبیند، به ناچار بههمان تفکر قدیمی و کهنه، اما آشنا میچسبد.
زیربنای این طرز تفکر ترس و عدم اعتماد به نفس است. به مقیاس وسیعتر و در سطحی جامعتر باید بگوییم: «استفاده از هر روش، ابزار، وسیله یا فلسفهای که ناکارایی خود را بارها و بارها نشان داده باشد و ادامه آن روش و منش، معتادگونه است».
ما نمیتوانیم یک ناهنجاری را به وسیله ناهنجاری دیگر هنجار کنیم.
تعریف اعتیاد، به مواردی که در بالا اشاره کردم بسیار نزدیک و در واقع با آن یکی است: مصرف هرگونه ماده یا تکرار ممتد هرگونه کردار، گفتار یا پنداری که باعث اختلال در قسمتی از زندگی ما و یا دیگران شود، اعتیاد و وابستگی نامیده میشود.
انسان سالم، مواد مخدر مصرف نمیکند و معتاد نمیشود، زیرا مواد مخدر و اعتیاد به آن، جسم، فکر، احساسات و عواطف، معنویات و روحانیات را بیمار میکند؛ روابط ما را با خود، دیگران و خدا خراب میکند و به اجتماع لطمه میزند. بههمین صورت افسانه «ترک اعتیاد فقط یک جو اراده میخواهد، پندار و گفتار ناسالم، منحرف و نادرستی است که بر روی کردار ما نیز تأثیر میگذارد و چه در حد فردی و چه خانوادگی و اجتماعی، اثرات منفی و عمیقی بر جای میگذارد. این باور نادرست، سیاستگذاریهای کلان اولیای امور دنیای ما را تحت تأثیر عمیق قرار داده و باعث شده است که آنها به باورها و راهکارهای تازهای که کاربری و کاربرد دارند، میدان ندهند و در را بر روی پژوهش و نوآوری ببندند».
در حد شعار گاه میشنویم که اعتیاد یک بیماری است، اما در عمل، سیاست گذاریها بههمان گونه است که در گذشته بوده و در حد روبنایی و ظاهری چیزهایی نمایش داده میشود.
ما مسئولان امور اجتماعی، کارشناسان و متخصصان، اول لازم است باورهای زیربنایی و معتادگونه خود را درمورد اعتیاد تغییر دهیم و الگویی باشیم تا معتادان به مواد مخدر نیز بتوانند با الگو برداری از متخصصان و اولیای امور، به تغییر، رشد و بهبودی تشویق شوند، انشاء الله.
افسانه ترک اعتیاد «با یکجو اراده»، مبحثی است که همه در مورد آن حرف میزنند، اما هیچکس هنوز شاهد به واقعیت پیوستن آن نبوده است. همانطور که مردم در مورد آتش زدن تار موی دیو و ظاهر شدن او حرف میزنند و هنوز کسی نه دیو را دیده است، نه موی او را و نه ظاهر شدنش را، همه در مورد بهکارگیری اراده برای ترک اعتیاد صحبت میکنند، اما هنوز کسی را ندیدهام که این کار را کرده باشد.
این حرف خرافی و انتظار نا معقول، همانقدر نادرست است که ما به کسیکه پایش شکسته است، بگوییم اراده کن و مانند یک مرد روی پای خودت بایست و راه برو! مردی که پایش شکسته است، اول میبایست درمان شود و بعد از آن، قابلیت راه رفتن و حتی شرکت در مسابقه دو را پیدا کند. او اول باید خود را در اختیار شرایطی که پزشک متخصص، فیزیکال تراپیست و تکنسین رادیولوژی برایش معین میکند، بگذارد تا بتواند بعداً راه برود.
در مورد معتاد نیز مسئله بههمین صورت است، «اول لازم است تغییراتی در شرایط و شخصیت او بهوجود آید» تا بعداً قابلیت زندگی بدون مواد مخدر را پیدا کرده و بتواند به خوشحالی و خوشبختی دسترسی پیدا کند. شرایط و وضعیتی که در دوران مصرف مواد مخدر شکل گرفته و بهمرور به اعتیاد تبدیل شده است، میبایست تغییر کند. حتی اگر معتاد موفق به ترک شود، تا مادامی که شرایط سابق وجود داشته باشد، سقوط و لغزش او اجتناب ناپذیر بوده و تکرار خواهد شد.
همانطور که بدون برطرف کردن شرایط حریق نمیتوانیم به حریق دستور آتشبس بدهیم، بدون برطرف کردن شرایط و زمینههای اعتیاد نیز نمیتوانیم بهخود امر کنیم که از اعتیاد دست برداریم. اگر آن چیزی را که باعث حریق میشود از بین ببریم، آتش خاموش میشود و «اگر عوامل اعتیاد را تغییر دهیم، اعتیاد را از فعالیت باز میداریم».
اعتیاد، مانند اجاقی است که در صورت شعلهور بودن، خطر آتشسوزی دارد؛ اما پس از خوابیدن آتش، دیگر خطری ندارد و فقط در صورتیکه بادی بوزد و آتش زیر خاکستر را دوباره شعلهور کند، مجدداً خطر آفرین میشود.
تا وقتی که معتاد به مصرف مواد مخدر ادامه میدهد، اعتیاد او همچنان بهصورت شعلهور باقی میماند؛ اما پس از توقف در مصرف، جنبه جسمی این بیماری به خواب میرود و تا مادامی که فرد از مصرف داروهای مخدری که احساسات و افکار را از حالت طبیعی خارج میکند، خودداری نماید، جنبه جسمی بیماری او در حالت خفته باقی میماند. عاملی که، آتش خفته را شعلهور میکند اکسیژن است و داروهای مخدر، اکسیژن بیماری اعتیادند.
برعکس داستان اراده که منحرف کننده و افسانهای است، حق انتخاب، واقعی و مؤثر بوده و کارایی دارد و ما میتوانیم از میان تعدادی راههای ممکن، یکی از آنها را انتخاب کنیم، اما نمیتوانیم یک راه غیر ممکن را انتخاب کنیم. معتاد، نه میتواند انتخاب کند که مصرف خود را متعادل کند و نه میتواند انتخاب کند که به کمک اراده اعتیاد خود را ترک کند.
ما نمیتوانیم قویترین خواسته خود را فقط با یک تصمیمگیری ساده مغلوب کنیم و اگر این جنگ را شروع کنیم ارمغانی جز درد و رنج و ناکامی برایمان نخواهد داشت و در انتها، همیشه قویترین خواسته ما پیروز خواهد شد.
ما آزادیم که انتخاب کنیم، اما باید انتخاب کنیم که آزاد باشیم. اگر شما انتخاب میکنید که از مصرف مواد مخدر (انتخاب منفی خود) دست بردارید، لازم است بهطور هم زمان حرکتی را در جهت باروری انتخاب مثبت خود (بهبودی) آغاز کنید.
منبع: کتاب عطش برای آزادی نوشته فروهر تشویقی