نگرش به اعتیاد و حالات استفاده از مواد مخدر
نگرش به اعتیاد و حالات استفاده از مواد مخدر
نگرش به اعتیاد
نگرش منظور دیدگاهی است که فرد نسبت به یک فرد، شیء، واقعه و یا اتفاق دارد، عاملی که سبب میشود فرد به سمت آن امر گرایش پیدا کرده و یا از آن دور باشد (باقیانیمقدم، فاضلپور و رهایی، ۱۳۸۷).
درواقع نگرش مثبت نسبت به یک امر سبب گرایش فرد بدان میشود و برعکس. افکار و عقاید مردم درباره اعتیاد نقش عمدهای را در گرایش یا عدم گرایش آنها به استفاده از مواد مخدر ایفا میکند،
درواقع داشتن نگرشهای مثبت نسبت به مواد مخدر و مصرف آن تا حد زیادی احتمال گرایش فرد به این معضل اجتماعی را تسهیل میبخشد (عیسی¬نژاد، ۱۳۹۶). نگرش و دیدگاهی که فرد نسبت به مواد مخدر و اعتیاد دارند یکی از عواملی است که مثبت یا منفی بودن آن، تعیینکنندهی گرایش و یا عدمگرایش افراد به مصرف مواد مخدر و اعتیاد است،
درواقع درصورتی که فرد نسبت به مواد مخدر نگرشی مثبت داشته باشد و پیامدهای مخرب آن را مدنظر قرار ندهد، به احتمال بسیار زیادی گرایش خود را به مصرف آن تا حد زیادی تسهیل میبخشد (مارلات و روزنو، ۱۹۸۰). یکی از عواملی که مانع از گرایش بسیاری از افراد به مواد مخدر و مصرف آن میشود،
بینش و اطلاعات دقیق آنها نسبت به مضرات و پیامدهای مخرب آن در ابعاد درونفردی، بینفردی و محیطی است، پیامدهایی که ضمن مختلکردن عملکرد روانشناختی مصرفکنندهها، روابطشان را با دنیای بیرونی مختل کرده و تا حد زیادی از کارآمدیشان در انجام تکالیف مختلف زندگی میکاهد (زینالی، ۱۳۸۴).
زینالی و همکاران (۱۳۸۶) در پژوهش خویش به صورت گسترده نگرش طیف عظیمی از جوانان را نسبت به مصرف مواد مخدر مورد بررسی قرار دادند که طی آن به این نتیجه رسیدند که بیش از نیمی از افراد نگرش منفی نسبت به مواد مخدر و مصرف آن داشتند و همچنین ۸۳ درصد از آنها مصرف کننده مواد مخدر را بیمار میدانستند،
۱۴ درصد این نگرش را داشتند که مصرفکننده یک مجرم است و همچنین تقریبا همگی بر این اصل تاکید داشتند که نگرش مثبت نسبت به مواد مخدر و عدم آگاهی نسبت به پیامدهای مخرب آن نقش تعیینکنندهای در گرایش و یا عدم گرایش افراد به مصرف مواد مخدر دارد. بسیاری از معتادین در بیانات و مصاحبههای خود بر این واقعیت تاکید میکنند که قبل از شروع مواد مخدر نمیدانستند که چنین پیامدهای مخربی دارد، اگر می¬دانستند قطعا به مصرف آن روی نمیآوردند (باقیانیمقدم و همکاران، ۱۳۸۷).
بیروت، دینویدیچی، بگلیتر، کراو و هسلبروک (۱۹۹۹) در پژوهش خویش پس از انجام مصاحبه با تعداد زیادی از مصرفکنندگان مواد مخدر به این نتیجه رسیدند که دادن بینش غلط به این گروه از افراد از طریق دوستان و سیستمهای آموزشی نظیر رسانهها، منجر به افزایش تمایل و جرات آنها نسبت به مصرف مواد مخدر و کسب لذت حاصل از آن میشود،
لذتی که یکی از اصلیترین عواملی است که انگیزهی کافی در افراد جهت درگیرشدن در این بحران اجتماعی را فراهم میکند. فلوید (۲۰۱۳) داشتن نگرشهای سوقدهنده نظیر اینکه مصرف مواد برای مقابله بهتر با مشکلات زندگی قابل پذیرش را یکی از مهمترین علل مصرف مواد مخدر و وابستگی به آن در افراد مختلف گزارش کرد.
طارمیان (۱۳۹۱؛ بهنقل از عیسینژاد، ۱۳۹۶) بر این عقیده تاکید دارد که باورهای اعتیادزا در حفظ و تداوم اعتیاد دخالت دارند و زمینهای برای مصرف مواد فراهم میکنند، از جمله این اعتقادات که گرایش فرد به مصرف مواد مخدر را تسهیل میبخشد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- برای به دست آوردن تعادل عاطفی و شناختی به مصرف مواد مخدر نیاز میباشد.
- مصرف مواد مخدر عملکرد اجتماعی و عقلانی را تقویت میکند.
- مصرف مواد مخدر منجر به دستیابی به لذت و تهییج بیشتری میشود.
- مصرف مواد مخدر به فرد انرژی میدهد و قدرت وی را افزایش میدهد.
- مصرف مواد مخدر منجر به آرامش و بیخیالی فرد میشود.
- مصرف مواد مخدر میتواند بیحوصلگی، اضطراب، تنش و افسردگی تسکین دهد.
حالات استفاده از مواد
عیسی نژاد (۱۳۹۶) بیان میکند مصرف مواد مخدر حالتهای مختلفی دارد که اصلیترین این حالات عبارتاند از:
الف) مصرف آزمایشی: در این نوع مصرف فرد به دلایل مختلف نظیر کنجکاوی به مصرف مواد مخدر میپردازد و مصرف وی کوتاه مدت و نامنظم میباشم و حتی ممکن است فقط برای یکبار ماده مورد نظر را مصرف کند.
ب) مصرف تفننی و برای لذت: در این نوع مصرف فرد در فواصل زمانی منظمتری به مصرف مواد مخدر با هدف تفریح می-پردازد، درواقع در این نوع مصرف فرد در مواقع مختلف نظیر آخر هفتهها با هدف کسب لذت بیشتر به مصرف ماده مدنظر میپردازد.
پ) مصرف توام با وابستگی: در این نوع مصرف فرد بهطور کامل به ماده مصرفی مدنظر از لحاظ جسمانی و روانی وابسته میباشد و این مصرف به بخشی از زندگی فرد تبدیل شده است که طی آن فرد حداقل در هفته ۳ بار ماده مورد نظر را مصرف میکند و همچنین نبود ماده مصرفی منجر به بروز طیف گستردهای از عوارض جسمانی و روانی میشود.
نویسنده: فائزه عاطفی مددکار اجتماعی جمعیت خیریه تولد دوباره