skip to Main Content
۰۲۱-۴۴۲۶۹۶۵۶
«اعتیاد» را به مصرف ماده مخدر تقلیل ندهیم

«اعتیاد» را به مصرف ماده مخدر تقلیل ندهیم

عباس دیلمی‌زاده
وقتی درباره درمان اعتیاد صحبت می‌کنیم، باید چند نکته را مور د توجه قرار دهیم:

۱- در حوزه درمان اعتیاد، نباید فقط اعتیاد را هدف بگیریم. ما با تمامیت یک انسان سر و کار داریم؛ با روح و روان یک انسان، با فلسفه زندگی، با سبک زندگی، با خانواده این فرد، با جامعه کوچک پیرامون و حلقه‌های بزرگ‌تر سروکار داریم. اگر گمان می‌کنیم که مساله معتاد ما، فقط مصرف مواد است و می‌خواهیم با روش‌های مختلف، مصرف مواد او را هدف بگیریم، شکست‌های‌مان بسیار زیاد و موفقیت‌مان کم خواهد شد.

۲- از نگاه من، کشور ما به هیچ‌وجه از بابت مداخلات علمی دنیا در حوزه‌های مختلف درمان اعتیاد، دچار کمبود دانش نیست و ما به تمام مداخلات روز دنیا مسلط هستیم. زمانی که مداخلات ماتریکس (نوعی از مداخلات روانشناسی برای درمان اعتیاد) برای بیماران مصرف‌کننده آمفتامین و مت آمفتامین در امریکا آغاز شد، دانش این نوع مداخله، به سرعت به کشور ما رسید و حتی زودتر از بسیاری کشورها این دانش را فرا‌گرفتیم و آن را توسعه دادیم. بنابراین، وقتی از درمان اعتیاد می‌گوییم، ترکیبی از انواع مختلف این مداخلات؛ مد نظر است که در هر مدل درمانی، برخی مداخلات، انتخاب و طبقه‌بندی شده در حالی که مجموع مدل‌های درمانی در کشور ما، پایه یکسان دارند. با قطعیت می‌گویم کسانی که در کشور ما دانش اعتیاد را «منتشر» می‌کنند فاصله زیادی با دانش دنیا ندارند و حتی به دلیل دسترسی ارزان به بیماران دچار اعتیاد، امکانات بالقوه فراوانی برای تولید دانش اعتیاد در کشورمان داریم در حالی که سایر کشورها برای تولید دانش جدید، نیازمند سرمایه‌گذاری گران هستند.

۳- لازم است مساله را از بعد اقتصادی هم مورد توجه قرار دهیم. نتایج بررسی‌ها در کشورهای مدعی موفقیت بالا در درمان اعتیاد؛ همچون کشورهای اسکاندیناوی نشان می‌دهد که در این کشورها، یک تیم درمانی کامل شامل روانشناس، روانپزشک و مداخله‌گران مختلف، در طول یک سال فقط با ۵ الی ۱۰ بیمار کار می‌کنند.

اگر حقوق دریافتی اعضای این تیم، سرشکن شود، با رقم قابل توجهی از سرمایه‌گذاری برای مداخلات درمانی هر بیمار دچار اعتیاد مواجه می‌شویم و به همین دلیل در بسیاری کشورها، هزینه درمان اعتیاد در مراکز اقامتی و TC (مراکز درمان اعتیاد بر مبنای الگوی اجتماع درمان‌مدار) ۳ تا ۱۰ هزار دلار هزینه دارد که بخش زیادی از هزینه‌های درمان اعتیاد، توسط دولت‌ها پرداخت شده و در واقع، درمان اعتیاد رایگان می‌شود علاوه بر آنکه درمانگران اعتیاد هم، دغدغه به دست آوردن پول بیشتر از طریق فروش خدمات بیشتر ندارند چون علت سرمایه‌گذاری بالای دولت‌ها برای درمان اعتیاد و تعیین یک تیم برای رسیدگی به تعداد کمی از بیماران دارای مشکل اعتیاد، این است که تمامیت یک فرد و تمامیت مساله را جدا از بیماری اعتیاد آن فرد، هدف قرار می‌دهند. اما اجرای چنین مدلی در کشور ما امکان‌پذیر است؟ به نظر من، چنین مقایسه‌ای بین درمانگران اعتیاد در ایران، با همتایان‌شان در کشورهای مدعی با موفقیت بالا در درمان اعتیاد، عادلانه نیست و از انصاف به دور است که درمانگران کشورمان را بدون توجه به شرایط کشور، هدف انتقاد قرار دهیم. در بسیاری از بسته‌های درمان اعتیاد در ایران، جای مددکار خالی است و اگر مددکار حضور دارد، باید به پرونده ۵۰ الی ۱۰۰ بیمار رسیدگی کند که چنین مددکاری نمی‌تواند خدمات مکفی و کیفی ارایه دهد.

۴- وقتی درباره اجرای روش‌های نوین درمان اعتیاد در کشورهای پیشرفته صحبت می‌کنیم، توجه داشته باشیم که «روش‌های نوین»، چندان پیچیده و غریب نیست. نظام درمان اعتیاد در کشورهای پیشرفته، درمان فرد را براساس ویژگی‌های فردی طراحی می‌کند به این معنا که به جای طراحی یک برنامه درمانی واحد و اجبار همه بیماران برای دریافت همین برنامه واحد ولاغیر، کت و شلوار را به تن هر فرد، به اندازه خودش و برای خودش می‌دوزد. اما چطور این امر اتفاق می‌افتد؟ با حضور یک تیم درمانی کامل که مساله بیمار را از بعد خانواده، روانشناسی، روانپزشکی، همتا و حتی فلسفه زندگی فرد، به تدریج به سمت نظام عادی هدایت کرده، حتی سیستم تصمیم‌گیری فرد بیمار را به سمت تصمیم‌گیری بهینه هدایت می‌کند علاوه بر آنکه این تیم درمانی، پس از شناسایی تدریجی مشکلات فرد، دایم در حال اولویت‌بندی مشکلات و جابه‌جایی اولویت‌هاست. اما بازهم مشکل کشور ما برای اجرای چنین مدلی، هزینه انجام این نوع از درمان است که متاسفانه چون بیماران ما، نظام درمان ما، نظام بیمه‌ای و حتی دولت نمی‌تواند چنین هزینه‌هایی را پرداخت کند، درمانگران اعتیاد در کشور ما، به سمت طراحی یک برنامه مشخص و واحد و تعمیم این برنامه برای همه بیماران رفتند علاوه بر اینکه تیم درمانی ما به دلیل تعداد زیاد بیماران، امکان رسیدگی فرد به فرد و حل مشکلات فرد به فرد را هم ندارد.

۵- مداخلات درمان اعتیاد، مداخلات مشخصی است و ما هم از دانش این مداخلات بهره‌مند هستیم. انواع اعتیاد؛ مخدرها و محرک‌ها، قمار و شرط‌بندی، سکس و پرخوری هم ماهیت بسیار شبیه به یکدیگر دارند و مدل درمان آنها هم ممکن است بسیار شبیه باشد اما مدل‌های درمانی دنیا، در حال فراموش کردن هدف‌گیری تفکر منجر به بیماری فرد هستند چون از بیمارانگاری و برچسب زدن به افراد، سود می‌برند. صرف‌نظر از اینکه هزینه درمان بیماری اعتیاد، توسط فرد یا دولت پرداخت می‌شود، مدل‌های درمانی، می‌توانند افراد را وادار به انتخاب مدل درمانی کنند؛ او را مجبور کنند برای مدت زیادی در یک محیط بسته و دور از اجتماع به سر برد تا اعتیادش درمان شود، یا او را مجبور کنند از جامعه خودش دور شده و در جامعه دیگری، بیماری خود را درمان کند. در نهایت و در بدترین و آخرین شکل، برچسب‌زنی به افراد دچار اعتیاد، در حدی توسط مدل‌های درمانی افزایش می‌یابد که این فرد، به عنوان یک انسان خطرناک برای کل جامعه تصور می‌شود و او را به زندان می‌اندازند در حالی که شاید فلسفه زندگی این فرد، ایدئولوژی و سبک زندگی این فرد، همین بوده و انتخاب کرده جور دیگری زندگی کند اما مدل‌های درمانی از طریق برچسب زدن به سبک زندگی و نوع تفکر این فرد، او را به یک بیمار تبدیل می‌کنند و در بهترین شکل و انسانی‌ترین شکل، به او برچسب بیمار روان می‌زنند و آن هم صرفا به این دلیل که این برچسب، برای نظام درمان مشتری تولید می‌کند. باید این سوال را مطرح کنیم که جامعه تا چه حد پذیرای افرادی است که نه روی نقطه میانگین نمودار نرمال، بلکه در گوشه‌های چپ یا راست نمودار می‌ایستند در حالی که جامعه تلاش می‌کند آدم‌ها را به سمت نقطه وسط نمودار سوق بدهد و بگوید همه باید شبیه همدیگر و آن جور که ما می‌خواهیم زندگی کنند؟ بیمارانگاری و تشبیه انسان‌ها به بیمار، از همین نقطه آغاز می‌شود؛ از همین زمانی که جامعه سعی می‌کند آدم‌ها و گروه‌های مختلف را شبیه یکدیگر کند. دوستی که زمانی، رزیدنت روانپزشکی در یک بیمارستان اعصاب و روان بود می‌گفت بعد از مدتی فهمیدم فاصله آدم‌های اینجا با آدم‌های بیرون، فقط یک دیوار است. برچسب‌زنی، مساله بسیاری کشورها و از جمله ایران است. اتفاقا، برچسب زدن کار بسیار ساده‌ای است اما توجه کنیم که یک فرد، تا زمانی که خطری برای دیگران و برای جامعه ایجاد نمی‌کند، حق دارد سبک زندگی خودش را خودش انتخاب کند. تعداد زیادی از معتادان جامعه ما هم یک ایدئولوژی، یک فلسفه و یک سبک زندگی خاص برای خود انتخاب کرده‌اند اما چون ما این سبک و این ایدئولوژی و این فلسفه را عادی نمی‌دیدیم، آنها را طرد کردیم. آنقدر طردشان کردیم تا تبدیل شدند به «معتادان خیابانی متجاهر جامعه ما». در واقع، ما با نوع تفکرمان باعث شدیم حجم زیادی از آدم‌ها به معتاد خیابانی تبدیل شوند و آخرین راه را هم برای‌شان در نظر گرفتیم؛ زندان. علت این اتفاقات در ایران و سایر کشورها این است که دنیا از اعتیاد چیز زیادی نمی‌داند و بنابراین اعتیاد را به یک مشکل روانی و روانپزشکی و به مصرف یک نوع ماده مخدر تقلیل می‌دهد که این اشتباه بزرگی است که دنیا مرتکب می‌شود و چون از اعتیاد، چیز زیادی نمی‌داند، شروع می‌کند به برچسب زدن به افراد دچار اعتیاد؛ مثل همان رفتاری که در قرون گذشته با مبتلایان سل داشتند و تا ۴۰ سال گذشته با بیماران اچ‌آی‌وی ایدز داشتند. بعدها علم پیشرفت کرد و نشان داد که مشکل، علت دیگری دارد.

مدیرعامل جمعیت خیریه تولد دوباره

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Back To Top