سم زدایی به روش تولد دوباره
سم زدایی به روش تولد دوباره
زمانی که سخن از بیماری اعتیاد به میان میآید، باید تمامی پیامدهای ناشی از این پدیدهی اجتماعی را در یک زمینهی کلی به کنکاش و تدقیق نظر گذاشت.
در این نوع بررسی، بر اساس نظریه تکمله (Supplementory)، تک علتی (Uni-Causalility) را در مطالعهی پدیدههای اجتماعی مردود دانسته و از یک طرح همه شمولی(چند علتی) و فراگیر در دیدگاه خود استفاده میکند و مبتنی بر این پیش فرض است که باید تمامی روابط، واکنشها، مناسبات حتی افکار، اندیشهها و احساسات معتادگونه در کلیتی جامع ارزیابی شوند:
در دیدگاه ماکرو (Macro)، کانون مطالعه، فرد معتاد است؛ اما برای کنکاش با یافتههای متقنتر، موضوعات منتج از رفتار اعتیادگونه و مسائل پیرامونی مرتبط با فرد معتاد نیز باید بازبینی قرار شوند.
این پیوستگی موضوعی در زمینهی اعتیاد از یکسو، و لحاظ نمودن رفتار بیمارگونه به عنوان مجموعهای از رفتارها و روابط که در یک تبادل کنشی همسان و «هم معنا» با گسترهی وسیعی از پدیدهها در ارتباط است از سوی دیگر، تعدادی از صاحبنظران را بر آن داشته تا الگویی جامع در درمان معتادان را مطرح کنند.
کارایی و موفقیت این دسته از برنامهها، صرفاً به دلیل در نظر گرفتن تمامی ابعاد و شئون بیماری اعتیاد در درمان است. این ابعاد شامل موارد زیر است:
۱- دورهی ترک اولیه و رهایی جسمانی از عوارض سوء مصرف مواد.
۲- دورهی اصلاح بینش فرد معتاد نسبت به موضوعیت بیماری.
۳- افزایش قابلیتهای فردی همچون تقویت اعتماد به نفس و اراده.
۴- آموزش مهارتهای اجتماعی.
۵- به کارگیری عناصر معنوی و روحانی در تداوم بهبودی.
کانونهای تولددوباره
یکی از برنامههای درمانی که کارنامهی موفقی در امر بهبودی معتادان از خود بجا گذاشته، طرحی است که هم اکنون در کانونهای جمعیت تولددوباره در حال اجراست. این طرح که برگرفته از برنامهی دوازده قدم است از سال ۱۳۷۴ به صورت غیر رسمی و البته ناموفق شروع گشت و بعد از طی فراز و نشیبهایی چند، در سال ۱۳۸۰ به طور خود جوش و موفق آغاز به کار نمود.
ویژگیخاص این برنامه، در نظر گرفتن تمامی ابعاد بیماری اعتیاد در یک چهار چوب کلی و در قالب یک طرح راهبردی است که از دورهی ترک اولیه آغاز میشود و تا آموزش مهارتهای اجتماعی و افزایش توان هوش عاطفی پیش میرود.
مزایای طرح
معتادان در بدو ورود، با قرار گرفتن در محیطی مناسب و فضایی امن به سمزدایی غیردارویی ( Cold Turkey) میپردازند. این شیوهی سمزدایی مزایایی چند دارد:
۱- پایین آمدن هزینههای سمزدایی، ۲- کوتاه شدن دوران سمزدایی نسبت به اغلب روشهای موجود، ۳- کاهش احتمال لغزش در مراحل اولیه، ۴- کاهش احتمال دسترسی به مواد مخدر و ۵- کاهش تماس با مشوقهای مصرف.
کامل بودن چرخهی درمان در این فرایند، فرد معتاد را پس از سمزدایی به حال خود رها نمیکند بلکه پس از طی دورهی بازیابی اولیه، او را به تغییر و اصلاح بینش خود نسبت به بیماری اعتیاد تشویق مینماید.
اصلاح باورهای نادرست، کمک به تغییر باور معتاد در مورد نیاز مبرم به دارو جهت بهبودی، ارایه تعریف جدیدی از وابستگی و طریقهی تفکر معتادگونه و همچنین به نمایش گذاردن تفکر سالم از اهم این موارد است.
این برنامه مبتنی بر این دیدگاه است که فرد معتاد در اثر سوء مصرف مواد که عوارض فیزیکی بسیاری برای وی به همراه داشته و همچنین شکلگیری باورهای بیمارگونه طی دوران تخریب، اعتماد به نفس خویش را از دست داده است و اساساً در تصمیمگیریها و بکارگیری ارادهی فردی ناتوان است.
از این رو پس از دورهی ترک و کمک به تغییر باورهای غلط، راهکارهایی برای تقویت اعتماد به نفس، بالا بردن قابلیتهای فردی و استفاده از تکنیکهای رفتار درمانی برای پاسخگویی به محرکهای ناخوشایند ارایه میدهد. این بخش از برنامه، ارتباط تنگاتنگی با آموزش مهارتهای اجتماعی دارد.
در بعد آموزش مهارتهای اجتماعی، طیف وسیعی از خدمات به فرد معتاد ارایه میشود که گزیدههایی از آنها چنین است:
۱- افزایش توانمندیهای معتاد در امر ایجاد ارتباط با گروه،
۲- بهره گرفتن از وجود الگوهای موفق بهبودی در فرایند درمان با تاکید خاص بر الگوی اجتماعی (Social Modeling)
۳- دسترسی در کوتاهترین زمان به حمایت افراد بهبود یافته،
۴- درگیر شدن فعالانه بیمار در درمان خود و دیگران (ارایه خدمت بلاعوض)،
۵- ایجاد و تقویت حس اشتراک در درمان
Colirion، ۶- کمک به هویت پذیری و
۷- فراهم نمودن امکان تجربه زندگی جمعی.
مهمترین بخش برنامهی کانون که نقش تعیین کنندهای در تداوم بهبودی معتادان دارد، تاکید خاص بر وجه روحانی درمان و استفاده از روش و مداخلات مذهبی- روحانی (Spiritual-religious) است. هدف این روش، تقویت و ارتقای نتیجهی درمان است. معتاد با ایجاد حس معنوی، از نظر شخصیتی بر خلاء درونی چیره میشود و مسیر بهبودی را با استفاده از ابزارهای معنوی به سلامت طی مینماید.
اگر چه مزایای این برنامه، به نوبهی خود بازخوردهای بسیار کارایی در پی داشته و دستاوردهای مفیدی برای معتادان در امر بهبودی به ارمغان آورده است؛ اما این به معنای نادیده انگاشتن نقایص یا ضعفهای احتمالی نیست و لزوم ارزیابی همه جانبهی طرح، بررسی این موارد را نیز الزامی میسازد.
میدانیم از شروط اولیه و مهم هر فرایند درمانی، تمایل فرد بیمار برای بازیابی است. تمایل، زمینه ساز آمادگی فرد در شروع درمان است. این موضوع در فرایند بهبودی معتادان نیز صادق است. آن چه به عنوان یک نقص احتمالی ممکن است در تعدادی از مراجعان به کانون مشاهده شود عدم وجود آمادگی بالا برای تغییر و شروع درمان وجود دارد. این موضوع، انگیزهی کافی برای درمان در معتاد را از بین میبرد و او را در رویت برنامه بیمیل میسازد.
در مواردی خاص، شاهد بروز مشکلاتی در زمینهی پزشکی هستیم. به عنوان مثال از آنجا که شیوهی سمزدایی در کانون Cold Turkey است، گاهی ترکهای اولیه در برخی از معتادان خطر بروز دلیریوم را افزایش میدهد یا زنان باردار که بهطور کلی از استفاده از برنامههایی با چنین ساختاری منع میشوند.
همچنین افرادی که دردهای مزمن و شدید دارند توانایی طی نمودن کامل برنامه را ندارند. تمامی این افراد از نظر فیزیولوژیکی ممنوعیت ورود به برنامه را دارند.
از وجهی دیگر، با در نظر گرفتن ساختار شخصیتی معتادان، احتمال اتفاق در موضوع نیز بعید نمینماید. اول آن که احتمال انتقال برخی تجربیات و رفتارهای غیر سازشی به علت تماس با سایر معتادان میرود و دیگر آن که احتمال ایجاد وابستگی در معتاد بسیار زیاد میشود.
از نقطه نظر ابعاد و تبعات اجتماعی، آنجا که فرد معتاد در یک محیط درمانی خارج از محیط واقعی به درمان میپردازد و این امر باعث جدا شدن موقتی شخصی از یک محیط واقعی با عناصر طبیعی میشود، احتمال عدم موفقیت میرود.